معاملهگران خرد عادت دارند که بازار را به عنوان یک موجودیت بیچهره و یکپارچه در نظر بگیرند که در مقابل آن قرار دارند. مانند یک قمارباز که در مقابل یک کازینو قرار میگیرد. اما در واقع، معاملهگری کمتر شبیه رولت و بیشتر شبیه پوکر است، جایی که شما مستقیماً با بازیکنان فردی رقابت میکنید.
میبینید، این چیزی که ما آن را بازار مینامیم دقیقاً همین است. یک بازار. مکانی که خریداران و فروشندگان برای انجام معاملات گرد هم میآیند. مکانی که عرضه و تقاضا با هم ملاقات میکنند. مکانی که افراد برای تعامل با یکدیگر گرد هم میآیند.
هنگامی که پذیرفتید که در بازاری با دیگران، افراد واقعی، درگیر هستید، یک سؤال بسیار مهم مطرح میشود: چه کسی در طرف دیگر معامله ماست؟
این مقاله به منظور پاسخ به این سؤال طراحی شده است.
یک تشبیه رایج که برای توصیف بازارها استفاده میشود، تشبیه کازینو است. جایی که برخی از افراد مانند قمارباز هستند و برخی دیگر مانند کازینو. "طوری معامله کنید که انگار کازینو هستید" چیزی است که ممکن است اغلب بشنوید.
در حالی که من با احساس پشت این گفته (با یک مزیت معامله کنید، ارزش مورد انتظار مثبت) موافق هستم، تشبیه مقایسه بازار با کازینو کاملاً دقیق نیست. میبینید وقتی مردم کازینو را در ذهن خود تصور میکنند، ماشینهای اسلات و میزهای رولت را تصور میکنند. بازیهایی که در آن شما در مقابل خانه هستید.
اما معاملهگری کاملاً شبیه به این نیست. وقتی معاملهای انجام میدهیم، شخص/موجودیت یکسانی در طرف دیگر آن نیست. "خانه" در طرف دیگر معاملات ما نیست.
بلکه شخص دیگری است. به همین دلیل، معاملهگری خیلی بیشتر شبیه پوکر است. جایی که دستهای از بازیکنان مختلف مینشینند و با یکدیگر درگیر میشوند و روی نتایج آینده با یکدیگر شرط میبندند.
اگر این را درست بدانیم، یکی از مهمترین چیزها در معاملهگری این است که انتخاب کنیم با چه کسی بازی میکنیم. اگر تصمیم گرفتید که میخواهید از طریق پوکر امرار معاش کنید، ترجیح میدهید با کدام یک بازی کنید: یک میز از تاجران مست که به دنبال گذراندن چند ساعت در حالی که منتظر پرواز خود هستند، هستند؟ یا یک میز از بازیکنان حرفهای پوکر؟
پاسخ باید واضح باشد. شما میخواهید با تاجران مست بازی کنید. چرا؟ شما یک مزیت/برتری ذاتی نسبت به آنها خواهید داشت. شما آنجا هستید با قصد کسب درآمد از بازیای که انجام میدهید. آنها آنجا هستند تا تفریح کنند. اگر پول از دست بدهند، اشکالی ندارد زیرا آنها برای قمار آمده بودند. این یک موقعیت عالی برای حضور در آن است.
وقتی معامله میکنیم، همیشه میخواهیم از خودمان بپرسیم که با چه کسی بازی میکنیم و چرا آنها با ما درگیر میشوند؟
ما هرگز نمیتوانیم دقیقاً بدانیم که آن شخص کیست، اما اگر بتوانیم ایده خوبی داشته باشیم که او کیست، میتوانیم انگیزههای آنها را درک کنیم. اگر بتوانیم انگیزههای آنها را درک کنیم، میتوانیم تعیین کنیم که آیا این کسی است که میتوانیم انتظار داشته باشیم که با او معامله کنیم یا خیر.
در واقعیت، هر معامله شامل یک طرف مقابل است - شخص یا نهاد دیگری که دیدگاه متفاوتی نسبت به بازار دارد. درک اینکه این طرف مقابل کیست و انگیزههایش چیست میتواند به شما مزیت قابل توجهی بدهد. چهار گروه اصلی وجود دارد که ممکن است در مقابل آنها معامله کنید:
بیایید به هر یک از این گروهها و ویژگیهای آنها بپردازیم.
صندوقها، از جمله صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، صندوقهای پوشش ریسک و صندوقهای بازنشستگی، اغلب در طرف دیگر معاملات هستند. انگیزه اصلی آنها برای معامله آپشن، مدیریت ریسک و پوشش پورتفوی سهام خود در برابر زیانهای بزرگ است. آنها معمولاً آپشنهای پوت میخرند. آنها خیلی به قیمت حساس نیستند، زیرا انگیزه اصلی آنها بیمه است و نه صرفهجویی چند سنت در پوتهایی که میخرند (میدانند که حق بیمه میپردازند و حاضرند این کار را انجام دهند). به همین دلیل ما دوست داریم با آنها معامله کنیم.
ما دوست داریم در برابر صندوقها معامله کنیم. آنها به قیمت حساس نیستند و اغلب مجبور به خرید آپشنها برای پوشش پورتفوی خود هستند. این امر فرصتی را برای ما ایجاد میکند که وارد شویم، مناطقی را که در آن بیشترین حق بیمههای ریسک را پرداخت میکنند، شناسایی کنیم و کسانی باشیم که آن "بیمه" را برای آنها فراهم میکنیم.
آه، معاملهگر خرد معمولی. همه ما آنها بودهایم، شاید هنوز هم باشیم. اینها افرادی هستند که در ردیت میبینید. این پسرعموی شماست که نمیتواند در شام روز شکرگزاری دست از صحبت در مورد اینکه چگونه تمام سرمایهاش را روی AMC گذاشته، بردارد. آنها بخش بزرگی از بازار را تشکیل میدهند، اما اغلب کمترین شرکتکنندگان پیچیده در معاملات آپشن هستند.
معاملهگران خرد اغلب بهترین طرف مقابل شما هستند. عدم حساسیت آنها به قیمت و تمایل آنها به خرید بالا و فروش پایین دقیقاً شخصیتی است که میخواهیم با آن معامله کنیم. ممکن است تند به نظر برسد، اما این واقعیت معاملهگری است. ما میخواهیم با افرادی معامله کنیم که کمتر در مورد آپشنها و نوسان درک میکنند. ما میخواهیم با افرادی معامله کنیم که به دنبال قمار هستند. ما دوست داریم با معاملهگران خرد معامله کنیم.
این گروه ترسناکی برای معامله در برابر آن است. معاملهگران پیچیده حرفهایهایی هستند که پیچیدگیهای معاملات آپشن را درک میکنند. آنها ممکن است برای شرکتهای معاملاتی اختصاصی، صندوقهای پوشش ریسک یا به عنوان معاملهگران مستقل کار کنند. این معاملهگران یک مزیت دارند و بعید است که ما بیشتر از آنها بدانیم.
شما باید تا حد امکان از معامله در برابر معاملهگران پیچیده اجتناب کنید. آنها بسیار آگاه هستند و اغلب نسبت به معاملهگران خرد مزیت دارند. اگر مشکوک هستید که یک معاملهگر پیچیده در طرف دیگر معامله شماست، احتمالاً نمیخواهیم معامله کنیم. دشوار است بدانیم که آیا آنها در طرف دیگر از ما هستند یا خیر. معمولاً نشانهای مبنی بر اینکه ممکن است آنجا باشند، زمانی است که به نظر میرسد چیزها با قیمت نادرست هستند، اما شما نمیتوانید کاملاً درک کنید که چرا.
"دارت ویدرها"ی معاملهگری. بازارسازان اغلب مورد سوءتفاهم قرار میگیرند و گاهی اوقات توسط معاملهگران خرد به عنوان "دشمن" دیده میشوند. اما این درست نیست. در واقع، ما به آنها نیاز داریم. نقش آنها فراهم کردن نقدینگی و حفظ اسپریدهای پیشنهادی-درخواستی تنگ است که همانطور که از نامشان پیداست، بازاری را برای معامله ما ایجاد میکند. آنها برای نگهداری موجودی و مدیریت مؤثر بازار در اطراف شرکتهای مختلف پول میگیرند. بیشتر اوقات این در واقع کسی است که ما با او معامله میکنیم.
در حالی که بازارسازان معاملات را تسهیل میکنند، آنها اغلب طرف مقابل نهایی در یک معامله قابل توجه نیستند. در عوض، آنها شکاف بین خریداران و فروشندگان را پر میکنند. این بدان معناست که بیشتر اوقات شخصی که در واقع سفارش ما را پر میکند، یک بازارساز است، اما آنها سپس برمیگردند و سعی میکنند موقعیت را به "تقاضای" واقعی برای موقعیت، که یکی از گروههای دیگر است، واگذار کنند.
هر بار که معاملهای انجام میدهید، از خود بپرسید: چه کسی در طرف دیگر است و چرا با من معامله میکند؟ انجام این کار به شما کمک میکند: