دلتا هجینگ در استراتژی‌های فروش آپشن

وقتی استراتژی‌های فروش آپشن را اجرا می‌کنیم، بخش مهمی از آن، حفظ موقعیت دلتا-خنثی در پوزیشن‌هایمان است. ما سعی می‌کنیم از تفاوت بین نوسان ضمنی/تحقق‌یافته سود کسب کنیم، و دلتا نویزی است که می‌تواند مانع از موفقیت ما در انجام این کار شود. فرآیند حذف exposure دلتا، همان چیزی است که ما آن را دلتا هجینگ می‌نامیم. در این مقاله، قصد داریم هر آنچه را که برای انجام موفقیت‌آمیز آن نیاز دارید، پوشش دهیم.

نکات کلیدی

تا پایان این مقاله، تمام دانش مورد نیاز برای شروع دلتا هجینگ موقعیت‌های فروش نوسان کوتاه‌مدت خود را خواهید داشت. بیایید به آن بپردازیم!

چرا دلتا هج کنیم؟

بخش مهمی از معامله، دانستن دیدگاهی است که قصد دارید بیان کنید و سپس ساختاری برای معامله ایجاد کنید که به درستی دیدگاه شما را بیان کند. به عنوان فروشندگان آپشن، به دنبال کسب سود از تفاوت بین نوسان ضمنی و تحقق‌یافته هستیم. ما معمولاً دیدگاهی در مورد جهت حرکت سهام نداریم، و قطعاً نمی‌خواهیم که جهت، نقش بزرگی در سود و زیان ما داشته باشد.

به همین دلیل است که معاملات خود را به گونه‌ای ساختار می‌دهیم که در ابتدا دلتا خنثی باشند. ما استرادل‌ها یا استرنگل‌های در پول را می‌فروشیم که در آن ساق‌های کال و پوت دلتای یکسانی دارند. به این ترتیب دلتاهای آنها "خنثی" می‌شوند و موقعیت کلی در نهایت به دلتای صفر می‌رسد.

متأسفانه، سهام فقط در یک جا نمی‌ماند. بنابراین با پیشرفت معامله، قیمت سهام حرکت خواهد کرد. آنچه قبلاً در پول بود، اکنون بالاتر یا پایین‌تر از قیمت لحظه‌ای است. و آنچه قبلاً دلتا خنثی بود، اکنون بسته به جهت حرکت سهام، سود/زیان خواهد کرد.

هنگام اجرای یک استراتژی فروش آپشن، نمی‌خواهید سود و زیان شما به شدت تحت تأثیر جهت حرکت قیمت دارایی پایه باشد. کل مبنای اجرای این استراتژی‌ها، جذب صرف ریسک واریانس، یعنی تفاوت بین نوسان ضمنی و تحقق‌یافته است.

اگر معامله‌گر حرفه‌ای بودیم، از چیزی به نام سواپ واریانس برای انجام این کار استفاده می‌کردیم. این یک ابزار مالی است که سود و زیان آن دقیقاً تفاوت بین نوسان ضمنی و تحقق‌یافته است.

اما ما به تجارت آنها دسترسی نداریم. بنابراین از آپشن‌ها برای رسیدن به همان هدف استفاده می‌کنیم، با این تفاوت که باید مراقب exposure دلتای مزاحم ناشی از استفاده از آپشن‌ها باشیم.

این همان چیزی است که دلتا هجینگ برای انجام آن طراحی شده است. این فرآیندی برای مدیریت معامله ما است به گونه‌ای که موقعیت دلتا خنثی خود را در طول عمر معامله حفظ کنیم.

نحوه عملکرد دلتا هجینگ، به طور کلی

دلتا هجینگ با معامله سهام برای مقابله با exposure دلتای جدید ناشی از حرکت سهام پایه کار می‌کند. اگر سهام روند صعودی داشته باشد و ما دلتای منفی شویم (اگر سهام کاهش یابد سود می‌بریم)، آنگاه سهامی می‌خریم تا exposure دلتای منفی را خنثی کند.

اگر سهام کاهش یابد و اکنون دلتای مثبت داشته باشیم (اگر سهام افزایش یابد سود می‌بریم)، آنگاه سهام را می‌فروشیم (یا برخی از سهام‌های لانگ را که قبلاً خریده‌ایم، می‌بندیم) تا ما را به حالت دلتا خنثی برگرداند.

اینگونه است که دلتا هجینگ کار می‌کند. کل هدف آن حذف نویزی است که از طریق دلتا به معامله ما وارد می‌شود. به عنوان معامله‌گران خرد، این کار کامل نخواهد بود، اما با استفاده از یکی از رویکردهایی که در این وبلاگ به آن می‌پردازیم، باید بتوانید به معامله تفاوت واقعی بین نوسان ضمنی و تحقق‌یافته بسیار نزدیک شوید (به اندازه‌ای نزدیک که نویز ناشی از دلتا در تعداد زیادی از معاملات بی‌اهمیت شود).

نحوه تفسیر عدد دلتایی که در کارگزاری خود برای معاملات خود می‌بینید

دلتا نشان دهنده حساسیت قیمت آپشن به تغییرات قیمت دارایی پایه است. به عنوان مثال، اگر سهام اپل (AAPL) را داشته باشید، موقعیت شما دارای دلتای 1 است. این بدان معناست که اگر قیمت سهام اپل 1 دلار افزایش یابد، ارزش موقعیت شما 1 دلار افزایش می‌یابد. برعکس، اگر 1000 سهم اپل را داشته باشید، افزایش 1 دلاری قیمت اپل به افزایش 1000 دلاری ارزش موقعیت شما تبدیل می‌شود.

وقتی به زنجیره آپشن نگاه می‌کنید، exposure دلتای موقعیت شما به عنوان مقداری بین -1 و 1 بیان می‌شود. اگر exposure دلتای 1 داشته باشید، معادل نگه داشتن سهام است. اگر exposure دلتای -1 داشته باشید، معادل نگه داشتن سهام شورت است.

نحوه تفسیر عدد دلتا برای موقعیت خود این است که آن را در تعداد لات‌های باز خود ضرب کنید و سپس دوباره آن را در 100 ضرب کنید. این مقدار exposure دلتایی است که موقعیت آپشن شما دارد.

مثالی از نحوه عملکرد دلتا هجینگ:

در اینجا راه آسان برای فکر کردن در مورد نحوه عملکرد دلتا هجینگ است:

شما تعادل سهامی را که دارید تنظیم می‌کنید تا به عنوان یک وزنه تعادل برای exposure دلتای شما عمل کند.

بیایید یک مثال را بررسی کنیم:

فرض کنید شما 1 استرادل شورت روی شرکت XYZ دارید و پس از چند روز دلتای آن -0.2 است. این بدان معناست که به ازای هر 1 دلاری که ارزش سهام پایه کاهش می‌یابد، ارزش موقعیت شما 20 دلار افزایش می‌یابد. همچنین به این معناست که به ازای هر 1 دلاری که ارزش سهام پایه افزایش می‌یابد، ارزش موقعیت شما 20 دلار کاهش می‌یابد.

ما بدیهی است که این را به عنوان معامله‌گر نوسان نمی‌خواهیم. بنابراین برای پوشش این ریسک، باید 20 سهم بخریم که 0.2 دلتا به "موقعیت کلی" ما اضافه می‌کند.

موقعیت آپشن ما دلتای -0.2 دارد

موقعیت سهام ما دلتای 0.2 دارد

exposure دلتای کلی ما اکنون 0 است

سپس فرض کنید که سهام به افزایش خود ادامه می‌دهد و اکنون موقعیت آپشن ما دلتای -0.4 دارد. اکنون به چند سهم برای معامله نیاز داریم؟ اگر بگویید 40، اشتباه خواهید کرد. چرا؟ فراموش کردید که ما در حال حاضر 20 سهم داریم!

موقعیت آپشن ما دلتای -0.4 دارد

موقعیت سهام ما دلتای 0.2 دارد

exposure دلتای کلی ما اکنون -0.2 است

بنابراین فقط باید 20 سهم دیگر بخریم تا به حالت خنثی برگردیم.

موقعیت آپشن ما دلتای -0.4 دارد

موقعیت سهام ما دلتای 0.4 دارد

exposure دلتای کلی ما اکنون 0 است

و اینگونه است که دلتا هجینگ به طور خلاصه کار می‌کند. شما موقعیت آپشن خود را دارید. سپس سهام همراه خود را دارید.

شما تعادل سهامی را که دارید تنظیم می‌کنید تا به عنوان یک وزنه تعادل برای exposure دلتای شما عمل کند.

مثال دیگری برای روشن‌تر شدن موضوع

بیایید مثالی را در نظر بگیریم که در آن شما یک استرادل را روی سهام اپل، که در حال حاضر با قیمت 200 دلار معامله می‌شود، می‌فروشید. یک استرادل شامل فروش یک آپشن کال و یک آپشن پوت با قیمت اعمال و تاریخ انقضای یکسان است. با فروش استرادل با قیمت اعمال 200 دلار، شما در ابتدا دلتا خنثی هستید، به این معنی که موقعیت شما تحت تأثیر حرکات کوچک در قیمت سهام اپل قرار نمی‌گیرد.

با این حال، با حرکت قیمت اپل، دلتای شما تغییر می‌کند. اگر قیمت اپل به 210 دلار افزایش یابد، موقعیت شما دلتای شورت می‌شود، که نشان می‌دهد افزایش بیشتر در قیمت اپل منجر به زیان خواهد شد. برای حفظ حالت دلتا خنثی، باید موقعیت خود را تنظیم کنید.

تنظیم برای تغییرات دلتا

هنگامی که موقعیت شما دلتای شورت می‌شود، می‌توانید با خرید سهام دارایی پایه، آن را پوشش دهید. به عنوان مثال، اگر دلتای شما -50 باشد، شما 50 سهم از اپل را می‌خرید. این عمل دلتای منفی را خنثی می‌کند و موقعیت شما را دوباره دلتا خنثی می‌کند.

هجینگ مداوم

دلتا هجینگ یک فرآیند مداوم است. شما تعادل سهامی را که دارید تنظیم می‌کنید تا به عنوان یک وزنه تعادل برای exposure دلتای شما عمل کند.

هر چند وقت یکبار باید دلتاهای خود را هج کنم؟

وقتی برای اولین بار در مورد دلتا هجینگ یاد می‌گیرید، بسیار آسان می‌شود که تمام روز خود را جلوی صفحه کامپیوتر خود بگذرانید و هر دلتایی را که موقعیت شما به دست می‌آورد، هج کنید. در حالی که از نظر فنی این "خنثی‌ترین دلتا" راه برای انجام کارها خواهد بود، اما بدون هزینه نیست. به طور خاص، دو هزینه وجود دارد.

هزینه‌های مالی: هر بار که دلتا هج می‌کنید، مقداری پول پرداخت خواهید کرد. حداقل چند سنت هنگام عبور از اسپرد خرید/فروش. این مقدار جمع می‌شود، و ما به عنوان معامله‌گران خوب به هزینه‌های سربار خود اهمیت می‌دهیم.

هزینه‌های زمانی: شما معامله‌گر نشدید که زندگی خود را صرف هج کردن دلتاها کنید. شما نمی‌خواهید تا آخر عمر خود هر تیک را برای بهینه‌سازی دقیق exposure نوسان ضمنی در مقابل نوسان تحقق‌یافته تماشا کنید.

پس به جای آن چه کار می‌کنید؟

آنچه ما دریافته‌ایم که منطقی‌تر است، انجام یکی از دو کار زیر است:

هج کردن در یک برنامه ثابت

این یک رویکرد واقعاً رایج است. می‌تواند به همین سادگی باشد: "من دلتاهایم را یک بار در روز در پایان بازار هج می‌کنم". یا "من دلتاهایم را در ابتدای بازار و پایان بازار هج می‌کنم".

همین. در هر فاصله‌ای که تعیین می‌کنید، تعداد سهامی را که دارید تنظیم می‌کنید تا exposure دلتای کلی خود را به صفر برگردانید. سپس تا دفعه بعد که قرار است هج کنید، دور می‌شوید. ساده.

هج کردن زمانی که دلتای شما از یک آستانه عبور می‌کند

این یکی کمی پیچیده‌تر است، اما می‌تواند نتایج به همان خوبی یا حتی بهتر داشته باشد. ایده پشت این رویکرد این است که شما به عنوان یک معامله‌گر، درجه معینی از "نویز" و "واریانس" را در معامله خود به دلیل دلتا پذیرفته‌اید.

"من راحت هستم که +/- 30 دلتا را در این معامله حمل کنم".

هیچ قانون ثابتی برای اینکه آستانه چقدر باید باشد وجود ندارد، تنها کاری که باید انجام دهید این است که exposure دلتایی را که با آن راحت هستید انتخاب کنید و سپس اگر موقعیت شما از این آستانه عبور کرد، دلتای خود را به صفر هج کنید. همین!

انتخاب زمان هج کردن دلتا نیازی به پیچیده‌تر از این ندارد. تکنیک‌هایی وجود دارد که ممکن است نتایج کمی بهتر داشته باشد، اما در مقیاس بزرگ، شما با پیروی از یکی از رویکردهای بالا خوب خواهید بود.

من قصد ندارم شما را از کاوش راه‌های دیگر برای دلتا هجینگ منصرف کنم، من به سادگی می‌گویم که در این مرحله ضروری نیست. با انجام یکی از رویکردهای بالا، شما در حال حاضر 90٪ از ارزشی را که دلتا هجینگ قصد دارد برای شما به ارمغان بیاورد، دریافت می‌کنید.

ملاحظات عملی

هزینه‌های معامله: هجینگ مکرر می‌تواند منجر به هزینه‌های معامله قابل توجهی، به ویژه برای حساب‌های کوچک شود. بسیار مهم است که مزایای هجینگ را با هزینه‌های مرتبط با معاملات مکرر متعادل کنید.

لغزش: در بازارهای نوسان، قیمتی که در آن هج خود را اجرا می‌کنید ممکن است با قیمت بازار متفاوت باشد که منجر به لغزش می‌شود. هنگام برنامه‌ریزی استراتژی هجینگ خود به این موضوع توجه داشته باشید.

تحمل ریسک: تحمل ریسک و اندازه حساب شما بر تصمیمات هجینگ شما تأثیر می‌گذارد. حساب‌های بزرگتر می‌توانند حرکات قیمت قابل توجه‌تری را جذب کنند، در حالی که حساب‌های کوچکتر ممکن است به تنظیمات مکرر بیشتری نیاز داشته باشند.

نتیجه‌گیری

دلتا هجینگ بخش مهمی از معامله نوسان است. ما باید واقعاً درک کنیم که چرا این کار را انجام می‌دهیم، چگونه آن را اندازه‌گیری کنیم، و چگونه تصمیم بگیریم و رویکرد خود را برای انجام آن تنظیم کنیم. در این مقاله، تمام دانش نظری مورد نیاز برای شروع واقعی آن را دریافت کرده‌اید.

گام بعدی این است که در واقع شروع به انجام آن کنید. شما از قرار دادن یک استرادل شورت و دلتا هجینگ بیشتر از خواندن این مقاله یاد خواهید گرفت. تمرین مطمئناً بهترین معلم در این مورد است. پس بیرون بروید و معامله کنید!