یکی از دلایل جذابیت اختیار معامله برای معاملهگران این است که دارای ابعاد مختلفی هستند. این ابزارها به شما امکان میدهند تقریباً هر دیدگاهی که دارید را بیان کنید. اما چگونه میتوان این ابعاد مختلف را توصیف کرد؟ اینجا است که گریکهای اختیار معامله وارد عمل میشوند.
گریکها ابعاد مختلف ریسک مرتبط با موقعیتهای اختیار معامله را نشان میدهند. آنها به ما کمک میکنند تا از ریسکهایی که میخواهیم استفاده کنیم و ریسکهایی که نمیخواهیم را حذف کنیم. به طور ساده، ما نیاز داریم که آنها را بشناسیم.
در بحث گریکهای اختیار معامله، واژه «ریسک» به معنی «در معرض بودن» است، نه صرفاً خطر. برای مثال، وقتی شما یک سهم میخرید، در معرض تغییرات قیمت آن قرار دارید. در اختیار معامله، میتوانید در معرض ابعاد مختلفی قرار بگیرید که همه آنها توسط گریکها توصیف میشوند.
دلتا نشان میدهد که قیمت اختیار معامله برای هر حرکت ۱ واحدی در دارایی پایه چقدر تغییر میکند. به عنوان مثال، اگر یک اختیار خرید دلتا 0.25 داشته باشد، برای هر ۱ دلار افزایش قیمت سهم، قیمت اختیار ۲۵ سنت افزایش مییابد.
تتا ارزش زمانی یک اختیار معامله را اندازهگیری میکند و نشان میدهد که با گذشت هر روز، اختیار معامله چقدر از ارزش خود را از دست میدهد. برای مثال، یک اختیار با تتای -0.10 هر روز ۱۰ سنت از ارزش خود را از دست میدهد.
گاما میزان تغییر دلتا برای هر حرکت ۱ واحدی در قیمت دارایی پایه را نشان میدهد. گاما زمانی که اختیار در محدوده «در سود» (ATM) قرار دارد، بیشترین مقدار را دارد.
وگا حساسیت قیمت اختیار معامله را نسبت به تغییرات نوسان ضمنی اندازهگیری میکند. برای مثال، اگر وگا 0.25 باشد، هر ۱٪ افزایش در نوسان، قیمت اختیار را ۲۵ سنت افزایش میدهد.
شناخت گریکها به معاملهگران کمک میکند تا استراتژیهای فروش اختیار معامله را توسعه دهند. به عنوان مثال، استراتژیهای دلتا خنثی برای کاهش ریسک جهتگیری استفاده میشود.
بهترین راه برای یادگیری گریکها، انجام معاملات واقعی است. ایده خود را بنویسید، آن را به گریکها ترجمه کنید و ساختارهایی که به شما این اکسپوژر را میدهند شناسایی کنید.
تسلط بر گریکها برای هر کسی که به صورت جدی درگیر اختیار معامله است ضروری است. درک صحیح از دلتا، گاما، تتا و وگا به شما کمک میکند تا معاملات خود را به درستی تنظیم کنید.