این پست به یکی از مهمترین مفاهیم در معاملات آپشن میپردازد. درک این مفهوم نحوه تفکر شما در مورد معاملات آپشن را (بهتر) تغییر خواهد داد. این مفهوم نوسان نامیده میشود.
به عنوان یک معاملهگر آپشن، شما در حال بیان دیدگاهی در مورد نوسان هستید... برخی این را میدانند و برخی دیگر نمیدانند.
از آنجا که آپشنها منقضی میشوند، اکنون باید نه تنها از جهت حرکت سهام، بلکه از میزان حرکت آن در یک دوره زمانی معین نیز آگاه باشیم.
بیایید بگوییم که ما در حال بررسی $AMC و $KO (کوکا کولا) هستیم و میخواهیم مقایسه کنیم که هر یک از این سهامها چگونه در یک دوره 3 روزه حرکت میکنند.
اگر به KO نگاه کنیم، این شرکتی است که برای مدت طولانی وجود داشته است. ما درک میکنیم که چقدر پول در میآورند، چگونه آن را به دست میآورند، درآمد آینده آنها احتمالاً چقدر خواهد بود و غیره. بنابراین، به صورت روزانه، نباید انتظار نوسانات زیادی در قیمت سهام داشته باشیم.
برای مثال:
روز 1: +1%
روز 2: -1%
روز 3: +2%
اما اگر به AMC نگاه کنیم چه؟
از آنچه در مورد AMC میدانیم، زیاد حرکت میکند. میتواند یک روز 10% افزایش یابد، روز بعد 15% کاهش یابد و سپس در روز سوم 20% دوباره افزایش یابد!
با در نظر گرفتن این دو سهم، واضح است که KO بسیار پایدارتر از AMC است. ریسک بسیار کمتری در ارتباط با KO نسبت به AMC وجود دارد.
فکر میکنید کدام یک از این سهامها آپشنهای پرهزینهتری خواهند داشت؟
آپشنهای AMC در مقایسه با $KO گرانتر خواهند بود زیرا ریسک بیشتری وجود دارد که AMC به طور قابل توجهی حرکت کند. به یاد داشته باشید، بازار آپشن سعی میکند آنچه قرار است در آینده اتفاق بیفتد را قیمتگذاری کند. از آنجا که احتمال حرکت 10 درصدی AMC فردا بسیار بیشتر از کوکا کولا است، آپشنهای AMC نشان دهنده ریسک حرکت بزرگ آینده بیشتر از آپشنهای KO هستند.
به زبان ساده: AMC نوسان بیشتری از KO دارد.
اگر هر دو سهم با قیمت 100 دلار به ازای هر سهم معامله میشدند، انتظار داشتیم که یک آپشن کال با قیمت 100 دلار در AMC با توجه به احتمال بیشتر حرکات قابل توجه قیمت، بسیار گرانتر باشد.
به یاد داشته باشید، در یک معامله، خریدار و فروشنده وجود دارد. اگر قیمت یک آپشن در AMC فقط 2 دلار بود، همه میخواستند آن را بخرند و هیچ کس نمیخواست آن را بفروشد. این عدم تعادل در عرضه و تقاضا قیمت را بالا میبرد.
نوسان بسیار مهم است زیرا عامل کلیدی است که بازار از آن برای تعیین میزان قیمت آپشنها استفاده میکند.
اکثر معاملهگران خرد در فضای آپشن به قیمت حساس نیستند. آنها بیشتر روی پوشش ارائه شده توسط آپشنها تمرکز میکنند تا هزینه آنها. با این حال، با پیشرفت در این درس، ضروری است که شروع به فکر کردن در مورد ارزش آپشنها کنیم.
اگر بتوانیم آپشنی را پیدا کنیم که با قیمت 10 دلار معامله میشود که واقعاً 5 دلار ارزش دارد، یک فرصت معاملاتی عالی شناسایی کردهایم. بنابراین، بیایید سعی کنیم همه چیز را در اینجا به ارزش آپشنها مرتبط کنیم.
اکنون که میدانیم نوسان چیست، باید تشخیص دهیم که اشکال مختلف نوسان بر هر سهام تأثیر میگذارد. ما یک تصویرسازی برای کمک به درک این موضوع ایجاد کردهایم که آن را "3 دایره نوسان" نامیدهایم.
سه شکل از نوسان وجود دارد که بر هر سهام معین تأثیر میگذارد:
خود بازار نوسان دارد. همه سهامهایی که بررسی میکنیم در بازار گستردهتر وجود دارند.
اگر بازار سقوط کند، تمام سهامهایی که به آنها نگاه میکنیم نیز ضربه قابل توجهی خواهند خورد.
بازار بر تمام سهامهایی که تحلیل میکنیم، سایه میاندازد و آنچه برای کل بازار اتفاق میافتد بر همه آنها تأثیر میگذارد.
سهامهای مختلف سطوح مختلفی از نوسان غیر رویدادی را نشان میدهند. برای مثال، $KO به طور کلی نوسان غیر رویدادی کمتری نسبت به $AMC خواهد داشت، زیرا سهامهای مختلف به میزان متفاوتی به طور منظم حرکت میکنند.
وقتی روی یک سهام خاص تمرکز میکنیم، با شکل دیگری از نوسان به نام نوسان غیر رویدادی مواجه میشویم.
نوسان غیر رویدادی به حرکت منظم روزانه یک سهام اشاره دارد.
این شامل نحوه عملکرد شرکت و میانگین حرکت روزانه آن است. برای مثال، آیا معمولاً در روز 1% حرکت میکند یا 10% در روز؟
وقتی بیشتر روی یک شرکت زوم میکنیم، رویدادهای کلیدی را شناسایی میکنیم که حرکات قابل توجهی را در قیمت سهام ایجاد میکنند.
نمونههایی از چنین رویدادهایی شامل اعلامیههای سود، انتشار محصولات و تأییدیههای دارو است.
این رویدادهای خاص شرکت، اطلاعات جدیدی را وارد بازار میکنند که اغلب منجر به تغییرات ناگهانی و قابل توجه در قیمت سهام میشود.
در نتیجه، رویدادها میتوانند باعث انفجارهای کوتاه مدت نوسان بالا برای یک سهام شوند که معمولاً در حرکات منظم روزانه آن مشاهده نمیشود.
با در نظر گرفتن این سه شکل نوسان، میتوانیم بهتر درک کنیم که چه چیزی باعث حرکات سهام میشود و چگونه بر قیمت آپشنها تأثیر میگذارد.
مثال: اگر بازار سهام سقوط کند، این نوسان بازار، نوسان غیر رویدادی شرکتهای فردی را تحتالشعاع قرار میدهد. حتی اگر سهامی به طور معمول به طور متوسط فقط 1% در روز حرکت کند، سقوط بازار میتواند باعث شود که به طور قابل توجهی بیشتر حرکت کند.
مثال: وقتی سهامی مانند $KO معمولاً 1% در روز حرکت میکند، این نشان دهنده نوسان غیر رویدادی آن است. این حرکت منظم و روزانه میتواند توسط رویدادهای بزرگتر بازار یا رویدادهای مهم خاص شرکت تحتالشعاع قرار گیرد.
مثال: GME را در طول دوره بسیار پر نوسان آن در نظر بگیرید. علیرغم حرکات شدید در قیمت سهام آن، نوسان رویدادی حول انتشار سود آن تقریباً مشابه نوسان غیر رویدادی آن بود. این نشان میدهد که هیچ "تأثیر رویدادی" اضافی قیمتگذاری نشده است، زیرا سهام از قبل نوسان بالایی را تجربه میکرد.
هنگام بررسی یک آپشن که در 30 روز منقضی میشود، باید سه شکل نوسان را در نظر بگیریم تا درک کنیم که بازار چگونه تعیین میکند که سهام احتمالاً چقدر در آن دوره حرکت خواهد کرد.
فرض کنید سهام با قیمت 100 دلار معامله میشود و آپشنهای کال و پوت at-the-money (ATM) هر کدام با قیمت 5 دلار (5% از قیمت سهام) قیمتگذاری شدهاند. با جمع این دو، میبینیم که "دامنه"ای که بازار نشان میدهد (استرادل ATM) 10 دلار در قیمت یا 10% از قیمت سهام است.
این نشان میدهد که بازار انتظار دارد سهام در 30 روز آینده 10% بالا یا پایین برود. قیمتهای آپشن این نوسان ضمنی بازار را منعکس میکنند.
حال، فرض کنید یک رویداد سود در اواسط آن 30 روز برنامهریزی شده است. اکنون میتوانیم درک کنیم که نوسان بازار، نوسان غیر رویدادی و نوسان رویدادی همگی در حرکت "10% بالا یا پایین" که بازار در قیمت آپشنها لحاظ میکند، نقش دارند.
با دانستن اینکه یک رویداد سود در اواسط دوره وجود دارد، میتوانیم از 3 دایره برای پیشبینی اینکه بخش بزرگی از حرکت ضمنی 10% ممکن است در آن روز رخ دهد، با حداقل حرکت در 29 روز دیگر، استفاده کنیم. ابزارهای تحلیلی میتوانند به جداسازی نوسان رویدادی و غیر رویدادی کمک کنند که برای فروش آپشنها و درک آنچه میفروشید مفید است.
ما میتوانیم نوسان رویدادی را از نوسان غیر رویدادی/بازار جدا کنیم. این به ما کمک میکند تا درک کنیم که بازار چقدر برای رویداد قیمتگذاری میکند و چگونه ارزش آپشنها پس از گذشت رویداد تغییر خواهد کرد.
تصویر بالا term structure برای DAL را نشان میدهد و اینکه چقدر نوسان رویداد سود در DTEهای مختلف (روزها تا انقضا) قیمتگذاری شده است، در حالی که سود برای این هفته برنامهریزی شده است.
یک چیز جالب در مورد 3 دایره نوسان این است که میتوانیم مشخص کنیم که کدام یک را میخواهیم معامله کنیم. بسته به آنچه فکر میکنید قیمت نادرستی دارد، میتوانید روی یک شکل از نوسان تمرکز کنید. برای مثال، اگر فقط میخواهید یک رویداد سود را معامله کنید، میتوانید معامله خود را به گونهای ساختار دهید که نوسان بازار و نوسان غیر رویدادی را به حداقل برسانید!
هنگام معامله سهام، درک سه شکل نوسان که میتواند قیمت سهام را تحت تأثیر قرار دهد، بسیار مهم است: نوسان بازار، نوسان غیر رویدادی و نوسان رویدادی.
قیمت یک آپشن تأثیر این سه نوع نوسان را در طول روزهای باقی مانده تا انقضای آپشن در نظر میگیرد.
با درک این اشکال مختلف نوسان، معاملهگران میتوانند بر جداسازی و معامله نوع خاصی از نوسان که با استراتژی آنها همسو است، تمرکز کنند.
خود را در یک پیست اسبدوانی تصور کنید که آماده شرطبندی روی مسابقه آینده هستید.
شما شانسها را بررسی میکنید و میبینید که اسبی به نام Seabiscuit شانس 4 به 1 برای برنده شدن دارد. عالی! این بدان معناست که بازار نشان میدهد که با ریسک 1، اگر Seabiscuit اول شود، میتوانید 4 برنده شوید. شما وضعیت را تجزیه و تحلیل میکنید و معتقدید که 50٪ احتمال برنده شدن Seabiscuit وجود دارد (در حالی که بازار فقط 25٪ احتمال را نشان میدهد)، بنابراین تصمیم میگیرید که این کار را انجام دهید و شرط خود را میبندید.
با شروع مسابقه، Seabiscuit شروعی قوی دارد اما در نهایت در جایگاه چهارم قرار میگیرد. متأسفانه، شرط شما نتیجه نداد.
هنگامی که شرط خود را بستید، بازار احتمال ضمنی برنده شدن Seabiscuit را ارائه کرد. این شبیه به نوسان ضمنی در معاملات آپشن است، جایی که بازار نوسان مورد انتظار آینده سهام را نشان میدهد.
با این حال، نتیجه مسابقه نتیجه تحقق یافته است - Seabiscuit برنده نشد. این شبیه به نوسان تحقق یافته در بازار آپشن است، جایی که نوسان واقعی تجربه شده در یک دوره میتواند با آنچه در ابتدا انتظار میرفت متفاوت باشد.
درک تفاوت بین نوسان ضمنی و نوسان تحقق یافته در معاملات آپشن بسیار مهم است، درست مانند دانستن شانسها و نتیجه واقعی در پیست اسبدوانی.
نوسان ضمنی این است که بازار چقدر فکر میکند سهام در آینده حرکت خواهد کرد.
نوسان تحقق یافته این است که سهام در واقع چقدر در نهایت حرکت میکند.
برای درک نحوه تعیین نوسان ضمنی توسط بازار، تصور کنید که شرکت کنندگان سه عامل اصلی را ارزیابی میکنند: نوسان بازار، نوسان غیر رویدادی و نوسان رویدادی. هر یک از این عوامل بر قیمت سهام از اکنون تا تاریخ انقضای آپشن تأثیر میگذارد.
هنگامی که حرکت واقعی سهام از نوسان ضمنی بیشتر شود، خریداران سود میبرند. برعکس، اگر سهام کمتر از آنچه ضمنی بود حرکت کند، فروشندگان سود میبرند. در حالی که این توضیح مفهوم را ساده میکند، اما суть آن را در بر میگیرد.
برای تجزیه و تحلیل تفاوت بین نوسان ضمنی و تحقق یافته، ابزارهای مختلفی در دسترس است (راهنمایی: ترمینال Predicting Alpha برای این کار بسیار خوب است).
برای مثال، نسبتهای IV/RV برای سهامهایی مانند $KO و $AMC را میتوان با استفاده از این ابزارها بررسی کرد تا بینشهای عمیقتری در مورد انتظارات بازار در مقابل حرکات واقعی به دست آورد.
مشاهده شکاف بین نوسان ضمنی و تحقق یافته برای شرکتهایی مانند $KO و $AMC در یک نمودار بسیار جالب است. این تصویرسازی به وضوح تفاوت را نشان میدهد و مشخص است که هر دو با گذشت زمان به یک اسپرد مشابه تثبیت شدهاند.
درک "شرط" بازار (نوسان ضمنی) در مقابل آنچه واقعاً اتفاق میافتد (نوسان تحقق یافته) بسیار مهم است، اما چگونه میدانیم که کدام طرف معامله را انتخاب کنیم؟
مثال مسابقه اسبدوانی را به یاد بیاورید که در آن شما معتقد بودید Seabiscuit 50% شانس برنده شدن دارد، در حالی که بازار فقط 25% احتمال را نشان میداد. این اختلاف بسیار مهم است.
چرا؟ زیرا این دلیلی است که شما شرط میبندید!
اگر با شانسهای شرطبند موافق بودید، دلیلی برای شرطبندی وجود نداشت. شما میدانید که شرطبند کمی شانسها را به نفع خود تغییر میدهد (برای جزئیات بیشتر پست من در مورد ارزش مورد انتظار را بررسی کنید)، بنابراین موافقت با شانسهای شرطبند به معنای شرطبندی با انتظار منفی است.
در معاملهگری، همین منطق اعمال میشود. اگر معتقدید که نوسان ضمنی بازار به درستی آینده را منعکس میکند، هیچ مزیتی برای شما وجود ندارد. با این حال، اگر تحلیل شما نتیجه متفاوتی را نسبت به آنچه بازار نشان میدهد، پیشنهاد میکند و شما به نوسان واقعی تحقق یافته نزدیکتر هستید، فرصتی برای سودآوری دارید. نکته کلیدی شناسایی این اختلافات و اقدام بر اساس آنهاست.
دلیلی که ما در مثال مسابقه اسبدوانی معامله کردیم این بود که پیشبینی ما برای مسابقه با پیشبینی بازار متفاوت بود. ما همین اصل را در بازار آپشن به کار میبریم.
بازار آپشنهایی را با قیمتهای نوسان ضمنی خاص ارائه میدهد. وظیفه ما این است که پیشبینی خود را از نوسان آینده ایجاد کنیم.
پیشبینی خود را به عنوان نظر خود در مورد حرکت آینده سهام در نظر بگیرید. اگر بازار معتقد باشد که سهام زیاد حرکت نخواهد کرد، اما شما فکر میکنید که حرکت خواهد کرد، آپشنها ارزان هستند. برعکس، اگر بازار نشان دهد که سهام بیشتر از آنچه شما انتظار دارید حرکت خواهد کرد، آپشنها گران هستند.
در بیشتر موارد، پیشبینی نوسان بهتر از بازار دشوار است. اما ما همیشه نیازی به انجام این کار نداریم. چیزی به نام variance risk premium اغلب در پیشبینی بازار ساخته میشود که اگر به درستی اندازهگیری شود، به فروشندگان آپشن اجازه میدهد بدون نیاز به دیدن آینده، بازدهی کسب کنند.
"طلا از کسی که طلا را در اهدافی سرمایهگذاری میکند که با آنها آشنا نیست، دور میشود."
این نقل قول از "ثروتمندترین مرد بابل" اغلب وقتی به یادم میآید که معاملهگرانی را میبینم که بدون درک کامل محصولات و بازارهایی که با آنها سر و کار دارند، وارد معاملات میشوند.
اغلب، این عدم آشنایی است که ناکارآمدیهایی را ایجاد میکند که معاملهگران با تجربهتر میتوانند از آنها بهرهبرداری کنند.
به یاد داشته باشید، آپشنها محصولات نوسان هستند. هدف ما باید تعمیق درک خود از نحوه قیمتگذاری این محصولات و ایجاد پیشبینیهای آگاهانه در مورد نوسان آینده باشد. فرصتهای زیادی برای معاملهگران خرد برای سودآوری وجود دارد، اما همه چیز با درک کامل محصولاتی که معامله میکنیم و استراتژیهایی که استفاده میکنیم، شروع میشود.